۴۲۴ تفکر بابای دارا و بابای نادار(قسمت اول)
۱- پدر پولدار می گفت که بی پولی ریشه همه شرارت هاست و پدر بی پول اعتقاد داشت که پول ریشه همه بدیها است.
۲- پدر پولدار می گفت خوب درس بخوانید تا بتوانید شرکتهای خوبی بوجود آورده و خوب اداره کنید ولی پدر می گفت خوب درس بخوانید تا شغلهای خوبی بدست آورید و از نردبان ترقی شرکتها به سرعت بالا بروید ولی پدر پولدار در جواب به این تفکر می گفت چرا خودتان صاحب این نردبان نشوید .
۳- پدر بی پول می گفت دلیل اینکه پولدار نیستم شما بچه ها هستید ولی پدر پولدار می گفت دلیل آینکه باید پولدار بشوم شما بچه ها هستید.
۴- پدر پولدار می گفت ما همیشه همان چیزی را جذب می کنیم که انتظارش را داریم و جهان همراه با ما به همان گونه ای بر خورد می کند که ما خود را لایق آن می دانیم پس همیشه از خود به خوبی یاد کنید و مرتبا زندگی را بدان گونه که دلخواه شماست تصور کنیم تا از این طریق الگوهای مثبت را به زندگی خود جذب کنید.
۵- پدر پولدار می گفت جهان باز تابی از خود ماست وقتی از خود بیزاریم از همه بیزاریم وقتی به همین که هستیم عشق می ورزیم تمام جهان به نظر فوق العاده و دوست داشتنی می آید. ما همان هستیم که معتقد به بودن آنیم. اگر خود را مثلا در ریاضیات در مانده ببینید آ نگاه تا ابد با اعداد و ارقام مشکل خواهیم داشت و اگر موفقیتی هم کسب کنید آن را اتفاقی تلقی کرده و در صورت عدم موفقیت خواهید گفت. از اول معلوم بود که من از پس ریاضیات بر نمی آیم. برگرفته شده از: کتاب بابای دارا بابای نادار (رابرت کیوساکی)
مهدی برآسود
@Barasoudchannel