رقابت بر سر فناوری هوش مصنوعی همهچیز را در دنیا تغییر خواهد داد
شرکتهای بزرگ فناوری سخت در تکاپو هستند تا بهسرعت ابزارهای هوش مصنوعی خود را بهتر کنند، ولی به پیامدهای جدی اقدامات خود توجهی ندارند.
همین حالا که شما دارید این مقاله را میخوانید، ابزارهای هوش مصنوعی مشغول خلق پرترههای هنری، پاسخگویی به ایمیلها، محاسبه مالیات و حتی ساخت موسیقی هستند. این روزها کمتر کاری را میتوان نام برد که هوش مصنوعی قادر به انجام آن نباشد و به همین خاطر این ابزارها همین حالا اثر خود را بر زندگی ما گذاشتهاند.
امروزه از ابزارهای هوش مصنوعی در خطوط تولید استفاده میشود. این فناوری به شرکتها کمک میکند تا هزینه تبلیغات شبکههای اجتماعی و موتورهای جستجو را تعیین کنند و حتی محتواهای موردنیاز شما را در اختیارتان قرار میدهند. اما هوش مصنوعی زایا طبقهبندی نسبتاً جدید و متفاوتی از این فناوری است که قابلیت خلق محتوا دارد.
این تغییر مهمترین دستاورد فناورانه در دنیا پس از ظهور شبکههای اجتماعی بوده است. ابزارهای هوش مصنوعی زایا بهلطف ابزارهای جذابی مثل ChatGPT که میتواند تقریباً به هر سؤالی پاسخ دهد و Dall-E که میتواند تقریباً هر تصویری را خلق کند، به شهرت رسیدهاند. چتبات ChatGPT در اولین ماه ۲۰۲۳ به ۱۰۰ میلیون کاربر فعال ماهانه رسید که نرخ رشدی سریعتر از اینستاگرام و تیکتاک است. بسیاری از مدلهای هوش مصنوعی دیگر مثل Midjourney و Stable Diffusion هم فعالیتهای مشابهی دارند و به شما اجازه میدهند تا با کمک آنها محتوا خلق کنید.
طرفداران این فناوری باور دارند که این تازه ابتدای راه است: هوش مصنوعی زایا شیوه کار و تعامل ما با جهان را تغییر خواهد داد، خلاقیت را فعال میکند، زمینه اکتشافات علمی بیشتر را فراهم میسازد و به بشر اجازه میدهد تا دستاوردهایی غیرقابلتصور داشته باشد. تحلیلگران شرکت PwC پیشبینی میکنند که هوش مصنوعی تا سال ۲۰۳۰ باعث رشد ۱۵ تریلیون دلاری اقتصاد جهانی شود.
این ترند پرهیاهو ظاهراً حتی شرکتهای بزرگ فناوری را که میلیاردها دلار در زمینه هوش مصنوعی سرمایهگذاری کرده بودند، غافلگیر کرده و موجب ورود آنها به نوعی رقابت تسلیحاتی سنگین در دره سیلیکون شده است. مایکروسافت و گوگل ظرف چند هفته تمام استراتژیهای سازمانی خود را تغییر دادند تا کنترل بازاری را در دست بگیرند که ظاهراً قرار است زیربنای جدید اقتصاد باشد.
غولهای فناوری وارد رقابتی تسلیحاتی بر سر هوش مصنوعی شدهاند
مایکروسافت ۱۰ میلیارد دلار در شرکت OpenAI، سازنده ChatGPT و Dall-E سرمایهگذاری کرد و حالا مشغول پیادهسازی این ابزارهای هوش مصنوعی زایا در موتور جستجوی بینگ و مجموعه نرمافزار آفیس است. گوگل هم با اعلام وضعیت قرمز بهشکلی شتابزده چتباتی به نام «بارد» (Bard) را معرفی کرد که قرار است به موتور جستجوی این شرکت اضافه شود. «ساتیا نادلا»، مدیرعامل مایکروسافت، ۱۸ بهمنماه در مصاحبهای گفت: «رقابت امروز شروع میشود. ما حرکت را آغاز میکنیم و سریع حرکت خواهیم کرد.»
بازار وال استریت هم به این تغییرات واکنش نشان داده است. تحلیلگران به شرکتهایی که در برنامههای خود به هوش مصنوعی اشاره کردهاند، با دید مثبت نگاه میکنند و به مجازات شرکتهایی میپردازند که برنامه دقیقی برای آینده هوش مصنوعی ندارند. این فناوری واقعی است، اما حباب اقتصادی پیرامون آن بهسرعت درحال متورمشدن است و سرمایهگذاران انتظار دارند که هوش مصنوعی بهاندازه ویندوز ۹۵ یا نسل اول آیفون تحولساز باشد.
ولی این هیجان خالص برای عقبنماندن میتواند فاجعهبار باشد. شرکتها شتابزده در تلاشند تا فناوریهای خود را بهبود دهند و با عرضه آنها سود بزرگتری از این بازار داشته باشند. درنتیجه، تحقیق درباره ایمنسازی این ابزارها حالا به عقب رانده شده است. غولهای فناوری و سرمایهگذاران آنها در نبردی که باور دارند پیروز آن میتواند کل بازار را تصاحب کند، حاضرند مرتکب اشتباهات گذشته شوند و درست مثل اتفاقی که برای برخی از شبکههای اجتماعی افتاد، رشد را نسبت به حفظ ایمنی در اولویت بالاتری قرار دهند.
با وجود اینکه فناوری هوش مصنوعی میتواند پتانسیلهای زیادی برای کمک به جهان و موجودات درون آن داشته باشد، اما حتی ابزارهایی که با نیت خوب طراحی میشوند هم میتوانند پیامدهای غیرمنتظره و مصیبتباری را بهدنبال داشته باشند. داستان حاضر شبیه به شروع تب طلا در کالیفرنیا است که اینبار برای هوش مصنوعی رخ داده، و تاریخ به ما نشان میدهد که این مسیر میتواند به کجا منتهی شود.
هوش مصنوعی زایا بهخوبی به مشکلات شبکههای اجتماعی واقف است. آزمایشگاههای تحقیقاتی هوش مصنوعی از سالها پیش نسخههایی از این ابزارها را پشت درهای بسته نگه داشته بودند و به بررسی خطرات بالقوه آنها، از نشر اطلاعات گمراهکننده گرفته تا نفرتپراکنی و خلق بحرانهای ژئوپولتیکی، میپرداختند.
بخشی از دلیل این محافظهکاری به ماهیت پیشبینیناپذیر شبکههای عصبی مربوط میشد؛ پارادایمی که مدلهای هوش مصنوعی مدرن براساس آنها خلق شده بود و منبع الهامش مغز انسان بوده است. شبکههای عصبی بهجای رویکرد سنتی برنامهریزی در کامپیوتر که متکی بر تنظیم دستورالعملهای مشخص برای دریافت نتایج مشخص است، به کامپیوتر یاد میدهد تا خودش الگوها را در دادهها پیدا کند. هرچه دادهها و قدرت پردازشی بیشتری در اختیار این شبکهها قرار داده شود، احتمال توانمندترشدن آنها بالاتر میرود.
داستان مدلهای هوش مصنوعی زایا از کجا شروع شد؟
دره سیلیکون در اوایل دهه ۲۰۱۰ این ایده را مطرح کرد که استفاده از شبکههای عصبی مسیر درخشانتری برای رسیدن به هوش مصنوعی است. ولی نسخههای اولیه هوشهای مصنوعی بسیار مستعد تکرار سوگیریهایی بودند که در دادههای آموزشی به آنها داده میشد. این ابزارها بهشدت اطلاعات غلطی داشتند و نفرتپراکنی میکردند.
زمانی که مایکروسافت در سال ۲۰۱۶ چتبات Tay را معرفی کرد، فقط کمتر از ۲۴ ساعت طول کشید تا این برنامه در توییتهایی اعلام کند «هیتلر حق داشت؛ من از یهودیها متنفرم» و بگوید فمنیستها «همه باید بمیرند و در جهنم بسوزند.» ابزار هوش مصنوعی قبلی OpenAI هم که والد ChatGPT محسوب میشد، در سال ۲۰۲۰ معرفی شد و مشکل نژادپرستی و جنسیتزدگی را به نمایش گذاشت.
هوش مصنوعی عملاً در حوالی سال ۲۰۲۰ بهلطف دستاوردهای مهم در زمینه طراحی شبکههای عصبی، رشد دسترسی به دادهها و تمایل شرکتها به صرف هزینه در توان پردازشی، بهشکل واقعی شروع بهکار کرد. ولی نقاط ضعف این فناوری همچنان باقی بود و سابقه مشکلاتی که درخصوص ابزارهای هوش مصنوعی رخ داده بود، بسیاری شرکتها ازجمله گوگل، متا و OpenAI را از عرضه عمومی مدلهای پیشرفته خود دلسرد کرد.
اندکی بعد، در آوریل سال ۲۰۲۲، شرکت OpenAI از ابزاری به نام Dall-E 2 رونمایی کرد که یک مدل هوش مصنوعی جدید برای تبدیل متن به تصویر بود و میتوانست تصاویر واقعگرایانه تولید کند. منتها دسترسی به این ابزار در ابتدا صرفاً برای گروهی از کاربران معتمد این شرکت ممکن بود. OpenAI با این کار میخواست به مدل خود کمک کند تا از سوگیریهایی که ممکن بود که در دادههای آموزشی با آنها برخورد کرده باشد، فاصله بگیرد.
اگرچه OpenAI توانست تا ماه ژوئیه حدود ۱ میلیون کاربر را بهسمت سرویس Dall-E جذب کند، بسیاری از محققان هوش مصنوعی از رویکرد این شرکت و شرکتهای مشابه که به آنها اجازه نمیدادند بهصورت گستردهتر از این ابزارها استفاده کنند، خسته شده بودند. در ماه اوت ۲۰۲۲، یک استارتاپ مستقر در لندن به نام Stability AI به سیم آخر زد و ابزار تبدیل متن به تصویر Stable Diffusion را برای عموم کاربر در دسترس قرار داد.
عرضه عمومی ابزارهای هوش مصنوعی رویکردی است که میتواند به گردآوری اطلاعات بسیار مهم از سوی توسعهدهندگان کمک کند. بهعلاوه، با این کار جامعه هم زمان بیشتری خواهد داشت تا با تغییراتی که هوشهای مصنوعی با خود بههمراه میآورند، آشنا شود.
وقتی همهچیز تغییر کرد
Stable Diffusion خیلی زود به مبحث اصلی بسیاری از گفتوگوهای اینترنتی تبدیل شد. میلیونها کاربر با کمک این ابزار دست به خلق آثاری زیبا زدند و نتایج کار این هوش مصنوعی خیلی سریع دستبهدست شد. «نیتن بنایچ»، سرمایهگذار و از نویسندگان ۲۰۲۲ State of AI Report میگوید: «ناگهان جعبه پاندورای زایایی باز شده بود. این اتفاق OpenAI و گوگل را شوکه کرد؛ چون حالا جهان میتوانست از ابزارهایی استفاده کند که قبلاً از دسترسی به آنها محروم شده بود. همهچیز شدت گرفته بود.»
به فاصله کوتاهی OpenAI هم این رویکرد را دنبال کرد و درهای Dall-E 2 را به روی عموم گشود. این شرکت سپس در ماه نوامبر ابزار دیگری به نام ChatGPT را در اختیار کاربران قرار داد تا از رقبای خود پیشی بگیرد. «سم آلتمن»، مدیرعامل OpenAI در مصاحبهها اعلام کرده بود که هرچه افراد بیشتری از ابزارهای هوش مصنوعی استفاده کنند، سرعت بهبود آنها افزایش مییابد.
کاربران هم بلافاصله به استقبال از تصمیم OpenAI و رقبای آنها رفتند. تصاویر ساختهشده با هوش مصنوعی شبکههای اجتماعی را تسخیر کرد و فیلمسازان حتی در هالیوود به استفاده از این برنامههای هوش مصنوعی روی آوردند و در فیلمهایی مثل Everything Everywhere All at Once از آن استفاده کردند. حالا معماران طراحیهای خود را با کمک همین ابزارها انجام میدهند، برنامهنویسان با هوش مصنوعی کدنویسی میکنند و شرکتهای رسانهای هم بهدنبال استفاده از این فناوری هستند.
سرمایهگذاران جسور هم فرصت را مناسب دیدند تا پول خود را وارد این بازارها کنند. آنها میلیاردها دلار روی شرکتهای سازنده ابزارهای هوش مصنوعی سرمایهگذاری کردهاند تا نسل بعدی فناوریها را بهوجود بیاورند. غولهای فناوری چینی مثل بایدو و علیبابا هم از چتباتهای اختصاصی خود پرده برداشتهاند تا نظر مثبت سهامدارانشان را جلب کنند.
در همین حال، مایکروسافت، گوگل و متا در شدیدترین شکل ممکن به تکاپو افتادهاند. با وجود این که این شرکتها در سالهای اخیر بارها بر اهمیت هوش مصنوعی تأکید کرده بودند، اما بهنظر میرسد که همه آنها از اتفاقات ماههای اخیر شوکه شدهاند و حالا سرعت را مهمتر از ایمنی تلقی میکنند.
توسعه سریع هوش مصنوعی میتواند چه خطراتی داشته باشد؟
گوگل در ماه فوریه ۲۰۲۳ اعلام کرد که رقیبی برای ChatGPT به نام بارد را عرضه میکند. نشریه نیویورک تایمز میگوید این شرکت حالا ارزیابی مجددی انجام داده است تا سطح ریسک قابلتحمل در زمان عرضه این فناوری را بررسی کند. متا هم اخیراً در اطلاعیهای اعلام کرد که میخواهد ابزارهای هوش مصنوعی را برای اینستاگرام، واتساپ و مسنجر توسعه دهد.
همزمان با این شتابزدگی، اشتباهات و آسیبهایی هم بهوجود آمد و انتقاداتی را در پی داشت. در زمان معرفی چتبات بارد توسط گوگل، در یکی از پاسخهای این هوش مصنوعی اطلاعات اشتباهی درباره تلسکوپ فضایی جیمز وب ارائه شد و در ادامه سهام شرکت آلفابت ریزش سنگینی را تجربه کرد. چتبات جدید بینگ مایکروسافت هم از ارائه خطا در پاسخهای خود مصون نبوده است.
اکنون شرکتهایی مثل Stability AI با شکایت هنرمندان و مالکان حقوق معنوی آثار مختلف روبهرو شدهاند. شاکیان مدعیاند که این شرکتها بدون اجازه، از آثار آنها برای آموزش مدلهای خود استفاده کردهاند و حالا دارند از آنها درآمدزایی میکنند.
با وجود مسائل نگرانکنندهای که درحالحاضر بهچشم میخورد، اگر این رقابت با همین سرعت ادامه داشته باشد، به پیامدهای بسیار بزرگتری منجر خواهد شد. خیلی از تصمیماتی که شرکتهای بزرگ فناوری امروز اتخاذ میکنند، مشابه با تصمیماتی است که در دهههای قبلی گرفته شده بود و اثرات ویرانکنندهای را بهدنبال داشت.
شبکههای اجتماعی – بهعنوان آخرین نوآوری تحولساز دره سیلیکون – اولین درس مهمی است که باید به آن توجه شود. این پلتفرمها با وعده ایجاد ارتباط میان مردم خلق شدند و قرار بود جوامع را سالمتر و مردم را خوشحالتر کنند. حالا پس از بالغ بر یک دهه، میتوانیم ببینیم که این ابزارها نه برای ایجاد ارتباطی سالم بین مردم، بلکه به روشی برای درآمدزایی شرکتها تبدیل شدهاند.
شبکههای اجتماعی با تغییر تدریجی فید خبری ما و تبدیل آن به محلی برای تعامل بیشتر باعث شدهاند که نتوانیم از اسکرولکردن در میان محتواهای پرطرفدار دست برداریم و بیش از پیش در معرض تبلیغات آنلاین قرار بگیریم. شبکههای اجتماعی حالا بهندرت باعث ایجاد ارتباطی مؤثر میان کاربران میشوند. از طرف دیگر جامعه با مشکلاتی مثل نشر اطلاعات گمراهکننده و بحرانهای سلامت روان در میان نوجوانان مواجه شده است.
بنابراین دور از ذهن نیست که پیادهسازی هوش مصنوعی در محصولات غولهای فناوری هم پیامدهای مشابهی داشته باشد. آلفابت و مایکروسافت بیش از همه میخواهند از هوش مصنوعی برای افزایش قابلیتها و ارزشمندی موتورهای جستجوی خود استفاده کنند.
«مارگارت میچل»، دانشمند ارشد اخلاق در پلتفرم توسعه هوش مصنوعی Hugging Face، میگوید موتورهای جستجو «مطلقاً بدترین شیوه» استفاده از هوش مصنوعی زایا هستند، چون در خیلی از مواقع دچار اشتباه میشوند. میچل باور دارد که پتانسیل اصلی ابزارهایی مثل ChatGPT در کمک به خلاقیت، ایدهپردازی و انجام کارهای تکراری و بیاهمیت است. ولی غولهای فناوری سعی دارند این کاربردها را به نفع سازوکارهای پولساز خود به کنار برانند.
چنانچه موتورهای جستجو با موفقیت هوش مصنوعی را در محصولاتشان پیادهسازی کنند، این تغییر میتواند بهمعنای نابودی بسیاری از کسبوکارهای وابسته به جستجو باشد. مدیرعامل مایکروسافت ادعا میکند که نسخه جدید بینگ که با هوش مصنوعی همراه شده است، ترافیک بیشتری را بهسمت سایتها روانه میکند و باعث افزایش درآمد آنها میشود. اما خیلی از سایتهای رسانهای نگرانند که چتباتهای هوش مصنوعی اطلاعات آنها را تصاحب کنند و با ارائه مستقیم این اطلاعات به کاربران، هیچ عایدی خاصی را به آنها برنگردانند.
بهعلاوه، این سؤال که شرکتهای هوش مصنوعی چگونه از پروژههای خود درآمدزایی خواهند کرد، همچنان بیپاسخ باقی مانده است. درحالحاضر اکثر این محصولات رایگاناند، چون سازندگانشان پیرو سازوکار شرکتهای دره سیلیکون هستند. این رویه میگوید برای جذب حداکثر کاربر و شکست رقبا باید کمترین هزینه را از کاربران دریافت کرد یا محصولات را بهصورت رایگان ارائه نمود و درعوض برای تأمین هزینهها باید به سراغ سرمایهگذاران جسور رفت.
چتبات ChatGPT فعلاً رایگان است و تبلیغی به کاربران نشان نمیدهد. ولی OpenAI بابت هر پاسخی که به کاربران میدهد، پول پرداخت میکند. تأمین این هزینهها هماکنون با کمک سرمایهگذاریهای عظیم مایکروسافت ممکن شده است، اما در آینده چه اتفاقی خواهد افتاد؟
OpenAI در ماه فوریه یک اشتراک جدید را معرفی کرد که هزینه ماهانه آن ۲۰ دلار است و امکانات بیشتری را ارائه میکند. گوگل همین حالا در نتایج جستجو به تبلیغات اولویت بالاتری میدهد و میتواند در آینده از هوش مصنوعی خود بخواهد تا در ارائه پاسخ سؤالات از شرکتها و محصولاتی نام ببرد که از آنها تبلیغ خریدهاند. درنتیجه، اگر کاربران برای کسب اطلاعات به چتباتهای هوش مصنوعی متکی شوند، تشخیص تبلیغات از پاسخهای واقعی کار بسیار سختی خواهد بود.
خطر انقراض؛ ترسی کلیشهای که چندان دور از ذهن نیست
برخی کارشناسان فناوری و فلاسفه از ریسک خطرات وجودی حرف میزنند. شرکتهایی مثل OpenAI بهدنبال خلق مدلهای هوش جامع مصنوعی (AGI) هستند که میتوانند بهتر از انسانها فکر کنند و یاد بگیرند. اگر این فناوری در آینده بتواند بدون دخالت انسان خودش را بهبود بدهد، ممکن است یک روز بشریت را از بین ببرد. در یک نظرسنجی در سال ۲۰۲۲، حدود نیمی از محققان هوش مصنوعی اعلام کردند که احتمال وقوع چنین فاجعهای توسط هوش مصنوعی در آینده ۱۰ درصد یا بیشتر است.
«دمیس هاسابیس»، مدیرعامل آزمایشگاه هوش مصنوعی دیپمایند که به گوگل تعلق دارد، پارسال در مصاحبهای گفته بود: «وقتی پای فناوریهای بسیار قدرتمند به میان میآید و بهوضوح مشخص است که هوش مصنوعی قرار است یکی از قدرتمندترین فناوریهای تاریخ باشد، پس باید مراقب باشیم. همه ملاحظات یکسانی را در نظر ندارند. ماجرا مثل تفکر آزمایشگرایی است که خیلی از باورمندان آن متوجه نیستند که با چه مواد خطرناکی کار میکنند.»
اما حتی اگر دانشمندان مانع از ایجاد تهدید توسط هوش مصنوعی برای نوع بشر شوند، تمرکز شدید غولهای فناوری بر جنبههای اقتصادی این فناوریها میتواند این شرکتها را بیش از پیش قدرتمند کند. آنها با کمک این ابزارها احتمالاً دیگر ثروتمندترین شرکتهای دنیا نخواهند بود، بلکه میتوانند به بازیگران ژئوپولتیک قدرتمندی تبدیل شوند که قادر به رقابت با دولتها هستند.
مدیران OpenAI و دیپمایند قبلاً گفته بودند که میخواهند ثروت و قدرت ناشی از ابزارهای هوش مصنوعی بهنحوی میان مردم بازتوزیع شود. منتها مدیران غولهای فناوری که کنترل این شرکتها را در دست دارند، به هیچکس جز سهامداران خود پاسخگو نیستند.
البته بسیاری از فناوریهای آیندهنگرانه دره سیلیکون در طول تاریخ به موفقیت خاصی نرسیده است؛ ما هنوز به متاورس نرفتهایم و رمزارزها هم سیستمهای مالی را متحول نکردهاند. اما تفاوت هوش مصنوعی در اینجاست که فناوری زیربنایی آن همین حالا در دست مصرفکنندگان قرار دارد و با سرعتی سرسامآور بهتر و بهتر میشود.
محققان میگویند قدرت رایانش هوش مصنوعی هر ۶ تا ۱۰ ماه یک بار دوبرابر میشود. همین قدرت بیحدوحصر است که باعث میشود این فناوری تا به این اندازه پرشور و هیجان و البته خطرناک باشد.
منبع: دیجیاتو