۴۲۴ تفکر بابای دارا و بابای نادار(قسمت پنجم)
۲۱- پدر بی پول می گفت من هیچ وقت پولدار نمی شوم زیرا تحصیلات خوبی ندارم اما پدر پولدار می گفت من تحصیلگران بسیاری را می شناسم که همیشه جیبشان خالی است و بالعکس مردم که سوادی که ثروتهای افسانه ای داشته اند.
۲۲- پدر بی پول می گفت : من دوست دارم ثروتمند شوم اما دوست ندارم تا سر حد مرگ کار کنم پدر پولدار می گفت هزارا نفر هستند که ساعتهای طولانی را شبانه روز کار می کنند و باز هم فقیر می مانند و همچنین کسانی که به میزان متعارف کار می کنند و ثروتمند هم می شوند کار و تلاش جز ضروری موفقعیت است اما ثروت را تضمین نمی کند اگر سر خود را پاین بیندازید و روزی ۱۰ ساعت در یک کشتارگاه پر مرغ بکنید وضعیت مالی شما آنقدرها تغیر نخواهد کرد. بعضی وقتها باید استراتژی را تغیر داد
۲۳- پدر پولدار می گفت بسیاری از مردم خودشان مانع به ثروت رسیدن خودشان می شوند آنها به دلایل مختلف از پول داشتن احساس ناراحتی میکنند و به این خاطر است که خودشان را همیشه فقیر نگاه می دارند
۲۴- پدر پولدار می گفت. برای پول در آوردن و جمع کردن آن باید بتوانید با آن راحت باشید اگر نتوانید با پول احساس راحتی کنید هشیارانه و یا ناهشیارانه ترتیب از دست دادن آن را خواهید داد به عنوان مثال اگر ۱۰۰ میلیون تومان (برای خرید اتوموبیل) همراه خود داشته باشید و در حالی که به سمت نمایشگاه می روید دوستتان را می بینند و متوجه پول همراهتان می شود اگر دست پاچه شوید و بلافاصله علت همراه داشتن این پول را برای وی توضیح دهید یعنی اینکه با پول احساس راحتی نمی کنید.
۲۵- پدر پولدار می گفت برای ثروتمند بودن باید بتوانید به ثروتمندان دیگر احساس خوب و مثبت داشته باشید اعتقاد ریشه دار به بد بودن ثروتمندان باعث می شود که خود را فقیر نگه دارید زیرا مطمئنا هیچ کس نمی خواهد از خودش بیزار باشد.
برگرفته شده از:
کتاب بابای دارا بابای نادار (رابرت کیوساکی)
مهدی برآسود
@Barasoudchannel