اینترنتپربازدید هارویداد ها

هرآنچه باید راجع به Parler، جایگزینی برای توییتر بدانید

به نقل از دیجیاتو

ایده‌های کلی Parler حسابی شبیه به توییتر است. اما به جای توییت، کاربران «پارلِی» پست می‌کنند. به جای ریتوییت، شاهد «اکو» هستیم. و هنگام ثبت نام در این سرویس، اکانت‌هایی مانند Breitbart ،Epoch Times و Team Trump برای فالو کردن پیشنهاد می‌شوند.

در ماه ژوئن سال جاری میلادی بود که کاربران راست، به این جایگزین برای توییتر هجوم آوردند، جایگزینی که بزرگ‌ترین وعده‌اش برای مخاطبان، سرآمدی در آزادی بیان بوده است. همینطور که پلتفرم‌های رایج مشغول بن کردن اکانت‌های متعلق به کاربران راست تندرو بودند، اجازه انتظار سخنان نفرت‌پراکنانه را نمی‌دادند و به توییت‌ها و پست‌های دونالد ترامپ برچسب‌های هشدارآمیز می‌زدند، پارلر تبدیل به جایگزینی جذاب برای توییتر شد که ظاهرا نواقص آن را نیز نداشت.

پارلر برای مدتی طولانی دومین اپلیکیشن محبوب در اپ استور بود و بعد از دستیابی به ۱.۵ میلیون کاربر فعال روزانه طی ماه جولای، اشخاصی مهم را به فعالیت در پلتفرم خود ترغیب کرد: اشخاصی نظیر سناتور تد کروز، جیم جوردن، دونالد ترامپ جونیور و اریک ترامپ. آنچه به تاسیس پارلر در ماه آگوست ۲۰۱۸ منجر شد، به شکلی قابل پیش‌بینی، سرخوردگی از فعالیت‌های غول‌های سیلیکون ولی بود. دو مهندس نرم‌افزار ساکن نوادا به نام‌های جرد تامسون و جان ماتز این پلتفرم را ساختند و آن‌طور که در وب‌سایت پارلر آمده، دلیل کارشان «خستگی از نبود شفافیت در شرکت‌های بزرگ تکنولوژی، سرکوب ایدئولوژیک و سوء استفاده از حریم شخصی» بوده است.

با این همه در حالی که پارلر به عنوان گزینه‌ای با «آزادی بیان» بیشتر نسبت به توییتر شناخته می‌شود، اما آنقدرها منحصربه‌فرد نیست. از سوی دیگر، آنقدرها که ادعا می‌کند محتویات را سانسورنشده باقی نمی‌گذارد. در واقع پارلر تنها یکی از انبوه شبکه‌های اجتماعی رقیب است که طی دهه اخیر برای مقابله با شرکت‌های بزرگ تکنولوژی از راه رسیده‌اند (و عمدتا ناپدید شده‌اند). و اگر تاریخ یک چیز به ما نشان داده باشد، اینست که پارلر به احتمال زیاد و در آینده نزدیک، چیزی بیشتر از یک پلتفرم برای اقلیت نخواهد بود.

برخی از پلتفرم‌هایی که به دنبال تبدیل شدن به جایگزینی برای شبکه‌های اجتماعی بزرگ بوده‌اند، رویکردی سختگیرانه در قبال حریم شخصی در پیش گرفته‌اند. برای مثال Ello در سال ۲۰۱۴ تاسیس شد و یک شبکه عاری از تبلیغ بود که وعده داد اطلاعات کاربران را هیچوقت به تبلیغ‌دهندگان نمی‌فروشد. این وب‌سایت بعد از اینکه با عنوان «قاتل فیسبوک» شناخته شد، میزبان انبوهی از کاربران تازه بود، اما به صورت مداوم کرش می‌کرد و بنابراین نتوانست فعالیت‌هایش را گسترش دهد و در نهایت تبدیل به جامعه‌ای برای هنرمندان دیجیتال شد.

MeWe هم یکی دیگر از رقبای فیسبوک است که برای نخستین بار در صنعت تکنولوژی، «لایحه حقوق» را برای کاربران خود تنظیم کرد و رویکرد لسه-فر را در مدیریت محتوا در پیش گرفت. و اگرچه جامعه کاربری ۸ میلیون نفری آن در قیاس با جامعه ۲.۶ میلیارد نفری فیسبوک هیچ است، اما MeWe یکی از معدود شبکه‌های جایگزین موفق است که از زمان تاسیسش در سال ۲۰۱۶ صرفا به رشد ادامه داده.

ماتز، مدیرعامل پارلر و کسی که آین راند و توماس سوول، اقتصاددان محافظه‌کار، را جزو برجسته‌ترین الگوهای فکری خود تلقی می‌کند، پلتفرم خودش را آرمان‌شهری با آزادی بیان به حساب می‌آورد. او در مصاحبه با سی‌ان‌بی‌سی گفته است که: «ما یک جامعه میدان شهری هستیم، یک میدان شهر آزاد و بدون هیچ سانسور. اگر بتوانید حرفی را در خیابان‌های نیویورک بزنید، در پارلر هم می‌توانید بزنید.» و گرچه پارلر می‌گوید که خبری از جهت‌گیری در کارهایش نیست، اما مشخصا تبدیل به خانه‌ای غیر رسمی برای راست‌های افراطی شده است، به عبارت دیگر افرادی که برای مدتی طولانی، مدعی بدرفتاری از سوی پلتفرم‌های رایج بوده‌اند. وقتی هم که برخی از چهره‌های سرشناس راست‌گرای آلترناتیو از توییتر بن شدند، گام بعدی‌شان پارلر بود.

از این منظر، پارلر بیشترین شباهت را به Gab دارد، پلتفرمی متکی بر آزادی بیان که در سال ۲۰۱۷ تاسیس شد و بهشتی برای افراطی‌ها تلقی می‌گشت. با فضایی که خبرگزاری Fast Company آن را «بسیار خمشگین‌تر و زشت‌تر» نسبت به پارلر توصیف می‌کند، Gab خیلی زود تبدیل به فضایی برای رشد یهودستیزی و نئونازیسم تبدیل شد و معمولا در آن پست‌هایی با مضامین حملات تروریستی و اعمال خشونت علیه گروه‌های اقلیت می‌یابید.

سرنوشت Gab اما کاملا نشانگر چرخه حیات پلتفرم‌های مشابه‌اش است: بعد از یک حرکت تروریستی در سال ۲۰۱۸ و زمانی که مظنون اصلی تیراندازی در کلیسای پیتسبرگ درست پیش از کشتن ۱۱ نفر، از تمایلش به دست زدن به این کشتار جمعی نوشت، Gab هیچوقت قادر به احیای خود نبود. GoDaddy که سرورهای Gab را تامین می‌کرد از این پروژه کنار کشید. حتی با اینکه Gab توانست یک خانه دیگر برای خود بیابد، اما محبوبیت‌اش بعد از تیراندازی پیتسبرگ از بین رفت. در سال ۲۰۱۹، یکی از مهندسین نرم‌افزار کمپانی وب هاست Gab نوشت که این پلتفرم احتمالا در بیشترین حالت میزبان ده‌ها هزار کاربر بوده و ادعای جامعه کاربری ۸۳۵ هزار نفری Gab حقیقت ندارد. البته کمپانی مورد نظر بعدا ادعاهای کارمند خود را تکذیب کرد.

اما پارلر شرایطی دقیقا مشابه Gab ندارد. درحالی که حتی Gab هم خط قرمزهایی برای آزادی بیان تعیین کرده بود و در قوانینش به صحبت راجع به ممنوعیت افراطی‌گری پرداخته بود، پارلر سختگیرانه‌تر عمل می‌کند. در واقع پارلر شرایطی بسیار متفاوت با آن‌چیزی که از یک پلتفرم کاملا متکی بر آزادی بیان انتظارش را دارید، دارد. ماتز چند قانون کلی برای پلتفرم اجتماعی خود تعیین کرده است.

پارلر در قوانین خود استفاده از محتویات هرزنگارانه، اسپم کردن کامنت‌ها با محتویات توهین‌آمیز، تهدید افراد به مرگ، استفاده از نام‌گذاری‌های مستهجن و زننده، فعالیت‌های تروریستی، افترا، استفاده از کلمات «ستیزه‌جویانه»، آنچه خود «وقاحت» نامیده و دیگر فرم‌های بیان را محدود کرده است. و توافق‌نامه‌ای که کاربران باید با آن موافقت کنند نیز شامل بندهایی است که به نظر ناسازگار با ماموریت پارلر می‌رسند. در یکی از بندها آمده که پلتفرم «ممکن است محتوای شما را پاک کرده یا دسترسی‌تان را به سرویس قطع کند، در هر زمانی و به هر دلیلی یا به هیچ دلیلی».

اما چیزی از این غافلگیرکننده‌تر نیز به چشم می‌خورد:

شما به دفاع از پارلر و جبران خسارات وارده به آن آن متعهد خواهید شد. شما باید تمام خسارات، ضررها، هزینه‌ها و بدهی‌ها (که هزینه‌های وکلا را نیز شامل می‌شود) را به خاطر هرچیزی که مرتبط با دسترسی شما به سرویس و استفاده از آن باشد بپردازید. پارلر این حق را دارد که در دفاع از خود و با هزینه‌ها شما، هرکاری که به برای جبران خسارت لازم است را انجام دهد.

این جملات بدان معناست که اگر پارلر به خاطر چیزی که شما پست کرده‌اید با یک پرونده قضایی روبه‌رو شود، شما هستید که باید هزینه‌ها را بپردازید. به عبارت دیگر، شما این آزادی را دارید که هرچیزی که می‌خواهید بیان کنید، اما تا زمانی که سخنان‌تان با رهنمودها سازگار باشد و خودتان هم حاضر به پذیرش‌ ریسک‌های احتمالی باشید.

از سوی دیگر در گزارش‌ها شنیده‌ایم که پارلر بارها به بن کردن گروهی کاربران پرداخته و این باعث می‌شود که وعده آزادی بیان در پلتفرم آنقدرها حقیقی جلوه نکند. اما فارغ از اینکه هرکسی قادر به گفتن یا نگفتن چه چیزهایی است، همچنان باید به این حقیقت توجه کرد که پارلر به فضایی مهم برای راست‌های افراطی آمریکایی تبدیل شده است. و مهم‌تر اینست که اعضای این شبکه اجتماعی، قادر به انجام چه کارهایی با آن خواهند بود. یکی از نگرانی‌های همیشگی راجع به پلتفرم‌های قطبی شده اینست که می‌توانند منجر به فعالیت‌های رادیکالی شوند: در واقع این پلتفرم‌ها به عنوان خط لوله‌ای شناخته می‌شوند که به افراطی‌گری منتهی خواهند شد.

آن‌طور که جرمی بلک‌برن، پروفسور علوم کامپیوتر در دانشگاه بینگهامتون می‌گوید، جنبش‌های افراطی ابتدا جای پای خود را در پلتفرم‌های رایج می‌یابند و به اشاعه تفکرات نرمال خود به روشی قابل پذیرش‌تر می‌پردازند. بعد این جنبش‌ها سر از پلتفرم‌هایی مانند پارلر در می‌آورند که اصلا برای مقابله با جریان‌های رایج و عامه‌پسند طراحی شده‌اند. «وقتی شما این پلتفرم‌ها را به عنوان فضایی برای بازتاب گسترده چنین افکاری زیر سوال نبرید، تنها چیزی که باقی می‌ماند پیامد صرف است».

اگرچه چنین مسائلی مایه نگرانی هستند، آمارناث آماراسینگام، محقق و پروفسور دانشگاه کویین و کسی که روی رادیکالیسم پژوهش می‌کند، تردید دارد که پارلر قادر به تحریک راستی‌ها باشد. او می‌گوید: «به نظرم چیزی که تفکر راست -و تا حدودی چپ- را زنده می‌گذارد، توانایی بحث با دیگری است». تعامل (و جدال) با چپ، به راست هویت می‌بخشد، به آن معنا و هدف می‌دهد و با توجه به پژوهش‌هایی که آماراسینگام روی پلتفرم‌هایی مانند Gab داشته، معتقد است که «صحبت کردن با خودتان در گوشه‌های تاریک اینترنت، کاری رضایت‌بخش نیست». او باور دارد که گرچه پارلر ممکن است به افکار رادیکالی برخی از افراد راست افراطی دامن بزند، اما ذاتا منجر به گسترش تفکرات و ایئولوژی‌های این گروه نمی‌شود.

بعد بحث رشد نیز پیش کشیده می‌شود. این شبکه‌ها معمولا آنقدرها بزرگ نمی‌شوند. چنین پلتفرم‌هایی عمدتا برای اقلیت‌ها ساخته می‌شوند و مدل تجاری قدرتمندی نیز پشت‌شان نیست. برای مثال پارلر به کمک یک سرمایه‌گذار فرشته تاسیس شد و ماتز نیز از آن موقع هیچ برنامه تجاری مشخصی برای پلتفرم خود در نظر نگرفته است. او در حال حاضر به دنبال جذب شخصیت‌های محافظه‌کار برجسته از طریق تبلیغات است و می‌خواهد پارلر نیز سهمی از ارقام پرداخت شده به اینفلوئنسرها داشته باشد. اما با توجه به اینکه برندها اخیرا نسبت به تبلیغ در فیسبوک نیز مردد شده‌اند، چنین نقشه‌ای آنقدرها موفقیت‌آمیز به نظر نمی‌رسد. ضمنا با تعداد کارمندانی که به زحمت به رقم ۳۰ می‌رسد، توانایی‌های پارلر در مدیریت یک جامعه کاربری گسترده‌تر بسیار محدود خواهد بود.

بلک‌برن می‌گوید: «اگر به صورت کلی صحبت کنیم، انتظار دارم چنین سایت‌هایی به تعداد مشخصی از کاربران برسند، درست مثل هر پلتفرم شبکه اجتماعی دیگری. و بعد یکی از کاربران خاصی که جذب چنین پلتفرم‌هایی می‌شود دست به حرکتی احمقانه می‌زند و پلتفرم بسته می‌شود تا پلتفرم بعدی از راه برسد.»

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا