۴۲۴ تفکر بابای دارا و بابای نادار(قسمت سوم)

۱۱- پدر پولدار می گفت: توجه داشته باشید که رفتار شما ارتباطی با ارزش خود شما ندارد اگر عمل اشتباهی از شما سر بزند مثلا به ماشین دیگری بکوبید این دلیل نمی شود که شما آدم بدی باشید. شما فقط یک اشتباه مرتکب شده اید ۱۲- روزی هر دو پدر از کارشان اخراج شدند پدر بی پول فکر می کرد که بیچاره شده است و باز خدا را شکر که با پول بیمه کاری از گرسنگی نمی میرند ولی پدر پولدار فکر میکرد که این کارفرما است که بیچاره شده است زیرا کارمندی به شایستگی او را از دست داده است.

۱۳- هر دو به دنبال کار بودند و بارها جواب منفی شدند پدر بی پول می گفت لعنت بر اینها هیچ کدام شرایط من را درک نمی کنند نمی دانم کدام یک از این دو راه را انتخاب کنم خودم را از یک ساختمان ۲۰ طبقه به پایین بیندازم و یا این که خوردن دارو راحت تر است پدر پولدار می گفت. آفرین بر کسانی که به من نه گفتند و باعث شدند تا کاری را که خود را لایق آن نمی دانستم و می خواستم آنها برایم انجام دهند خودم انجام دهم و یک کارفرما شدم.

۱۴- پدر پولدار می گفت. وقتی ما شغل و یا زندگی مورد علاقه خود را دنبال نمی کنیم ذهن پیوسته این فکر را در خود نگاه می دارد که ای کاش زنده نبودم و چون جسم برده ذهن است بنابراین تلاش خود را برای بیرون بردن ما از این جهان آغاز می کند اولین قدم بیماری است و راه حل پایدار تر مرگ

۱۵- پدر پولدار می گفت. افکار شاد و سلامت داشته باشید و خود را سلامت تصور کنید با خود ملایم باشید و به خود تلقین کنید که تا این لحظه هم به بهترین طریق ممکن زندگی کرده اید.

برگرفته شده از: کتاب بابای دارا بابای نادار (رابرت کیوساکی)

مهدی برآسود

@Barasoudchannel

مطالب مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *